در آستانه رونمایی از نسل پنجم شبکه های مخابراتی 5G در کشور ، این روزها شاهد اخبار متعددی در خصوص ارائه خدمات اینترنت ماهواره ای استارلینک به رهبری شرکت اسپیس ایکس Space Exploration Technologies Corporation هستیم. این شرکت با ماموریت تولید محصولات صنایع هوافضایی (با رویکرد تجاری) در آمریکا در سال 2002 تاسیس گردید.آقای ایلان ماسک بنیانگذار این شرکت، این روزها بسیار سر زبان ها است، از خبر خرید 1.5 میلیارد دلاری بیت کوین (با هدف تامین منابع مالی مورد نیاز آتی خود) تا رونمایی از طرح ماهواره های مداری، که خیلی از کشورهای دنیا، این سطح از زیاده خواهی آقای ایلان ماسک را خطر بزرگی برای خود دانسته اند.

اما آن چه که خیلی از کشورهای دنیا از جمله کشور ما را به ترس انداخته است؛ چیست؟

این شرکت تا به امروز موفق شده که بیش از 1000 ماهواره در مدار 550 کیلومتری زمین قرار دهد و میانگین سرعت دریافت خدمات اینترنتی این منظومه در این شبکه حدود 130 مگ بر ثانیه می باشد که با توسعه شبکه ماهواره ای خود تا 12 هزار عدد، سرعت خدمات رسانی این شرکت به بیش از یک گیگابیت بر ثانیه خواهد رسید.

از مقایسه آن با خدمات اینترنتی قابل ارائه در افق سال های 2025 تا 2030 از شبکه نسل پنجم مخابراتی که قرار است پهنای باندی معادل 10 گیگ بر ثانیه ارائه شود، شاید فناوری رقابت پذیری محسوب نشود، اما مشکل و تهدید این چنین خدماتی، نه الزما در میزان پهنای باند آنها ، بلکه در شیوه پوشش و خدمات جانبی ایی است که در آینده نزدیکی ارائه خواهد شد.

اسپیس ایکس، در طرح تجاری و همچنین در افق برنامه عملیاتی پیش رو، درآمد 30 میلیارد دلاری سالانه را ناشی از پیاده سازی و همه گیری این خدمت، مدل سازی کرده است. اما آنچه که ما از آینده صنعت مخابرات و ارتباطات می دانیم؛ این است که دوران و بازار فروش خدمات پایه مخابراتی و ارتباطی به سر آمده است و خدمات پایه مخابراتی و ارتباطی همچون پهنای باند اینترنت، جز ضروریات پیش فرض تلقی شده و به جای فروش پهنای باند، فروش خدمات جایگزین شده است. در راستای همین سیاست، کالایی سازی فناوری های نوظهور هم جزیی از آن خط مشی های جاه طلبانه محسوب می شود که آمریکایی ها و آسیای شرقی ها (خصوصا چین) به شدت به دنبال آن هستند. این بدین معنی است که در آینده نزدیکی و با ظهور انواع اپراتورهای صنعتی در ساختار حکمرانی های داده و فناوری نسل پنجم مخابراتی، پهنای باند فروشی کم رنگ و یا بی اهمیت خواهد شد و هدف اصلی و حاشیه سود در فروش خدمات ارزش افزوده هایی است که مسیر عایدی آتی این خط مشی گذاران در حوزه خدمات و محصولات مخابراتی تلقی می شود. این جا است که باید از هوش ذاتی آقای ایلان ماسک ترسید، جایی که در ترسیم هژمونی و سلطه گری دیجیتال خود بر دنیا، به دنبال سهم خواهی متفاوتی از بازار پرسود خدمات و محصولات دیجیتال است، دنیایی که ما در آن به دنبال شوآف اولین و بیشتر سرعت اینترنت در کشور هستیم و ایشان در حال ترسیم افق درآمد 30 میلیارد دلاری سالانه از خدمات و محصولات قابل ارائه در نتورک جهانی خود ... 

حال مرور کنیم اتفاقات و اخباری که در این خصوص در ایران و در این روزها منتشر گردید

یکی از مهمترین اخبارهای این حوزه، مربوط می شود به آقای فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور، که در این خصوص، این چنین بیان داشته اند:

برای شرکت‌هایی که نسبت به ارائه خدمات منظومه‌های ماهواره‌ای اقدام می‌کنند باید مقررات تدوین شده و یک سری مجوز صادر شود تا کسانی که می‌خواهند در کشور از طریق این شبکه‌های دسترسی فعالیت کنند حتماً اخذ مجوز کنند.

و یا خبر امروز 16 اسفندماه 1399 به نقل قول از معاون وزیر و رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی جناب آقای مهندس فلاح جوشقانی که مسئولیت توسعه منظومه های ماهواره ای را به عهده سازمان فضایی ایران دانسته اند نه مخابرات ایران ؟!

و همچنین اخبارهای غیر رسمی از اقدامات رادیکالی تر و بهره جویی از ابزارهای قهریه دولتی نظیر: سرنگونی سیارک های هوشمند توسط پهپادها یا موشک ها و همچنین جمع آوری تجهیزات ارسال و دریافت خدمات ماهواره ای شرکت اسپس ایکس .... همگی، همانند همان خط مشی هایی است که سال ها در کشور در خصوص شبکه های ماهواره ای خانگی برقرار بوده و همچنان هم هست و با جمع آوری سالانه تعداد زیادی دیش و تجهیزات سیستم های ماهواره ای ، نه تنها استفاده از این خدمات در ایران کم یا متوقف نشد، بلکه با وجود پارازیت های زیاد در فضای کشور، همچنان شاهد استقبال مردم از استفاده از کانال های ماهواره ای هستیم به طوری که در آماری که از طرف مسئولین ارشد نظام منتشر شده است تمایل به دیدن کانال ها و برنامه های صدا و سیما به نسبت کانال ها و برنامه های ماهواره ای بسیار کم شده است و تا به الان تمامی خط مشی های تدوین و اجرا شده در این حوزه با شکست مواجه شده است؟!

اما این بار، داستان به مراتب خطرناک تر از دست رفتن مخاطبین است و خطر را در افقی 5 ساله باید دید، خطر از دست رفتن مشتریان خدمات و محصولات دیجیتال داخلی آن هم توسط اکوسیستمی با رویکردی از جنس جهانخواری دیجیتال، که در شرف جهانی شدن است، فضا و اکوسیستمی که رایگان شدن اینترنت ماهواره ای اسپیس ایکس را در عوض خرید خدمات و محصولاتی چون موارد زیر بلامانع خواهد دانست:

  • ستاپ باکس های VOD , AOD از شرکت های چون نتفلیکس و ...
  • استفاده از خدمات شرکت های چون اوبر و لیفت و ...
  • استفاده از انواع برنامه های کاربردی شبکه های اجتماعی 
  • انواع خدمات به اپراتورهای صنعتی در حوزه خدمات و محصولات I 4.0 و اپراتورهای نوظهوری چون اپراتورهای شهرهای هوشمند ، گردشگری و ...
  • ...

خوب در چنین اکوسیستم و چنین آینده نگاری از جنس ایلان ماسکی، چطور می توان برای فازهای بعدی اقتصاد دیجیتال، برنامه ریزی کرد آیا این که شنیده می شود پهپادهایی ساخته بشود تا توانایی هدف گیری و ساقط نمودن سیارک های هوشمند را داشته باشد، کافی و درست است؟!  آیا و مگر قبل از این در برخورد با پدیدهای مشابه موفق بوده اید؟!

واقعیت این خطا و تکرار اشتباه، نبود نهاد خط مشی گذاری است که هیچ وقت و در زمان درست خط مشی توسعه فضایی کشور را در اولویت برنامه های خود قرار نداده است و عدم ترسیم بعد تجاری این حوزه و صرف داشتن نگاه نظامی با ساخت موشک ها و نوشته های تحریک برانگیر بروی آنها، تنها خروجی آن بزرگوران بوده است. خروجی ایی از ترسیمی شکست خورده در سایر حوزه ها خصوصا حوزه ها و جنبه های تجاری آن، که ما را به بن بستی هدایت کرده که چاره ای جز تسلیم شدن در برابر هژمونی دیجیتال آمریکایی ها و حتی سعودی ها نداریم، برای ترس بیشتر، به سند حکمرانی دیجیتال عربستان سعودی در افق 2030 مراجعه نمایید و ملاحظه بفرمایید که شاهزاده جوان چه رویاهایی را در خاورمیانه، برای خود ترسیم نموده است!!

در همین راستا در باب نقد مجریان در خصوص بحران پیش رو، جا دارد به موضوع دیگری که لزوم انتخاب توامان ابزار و شاخص های آن است، اشاره نمود ، سالمون 2002 اشاره دارد بعد از انتخاب هر ابزار اجرایی حتما بایستی شاخص های مختلفی را هم برای آن در نظر گرفت تا بتوان به کمک آن شاخص ها ابزارها را با هم مقایسه و به میزان خودکار بودن ، کارایی ، حمایت سیاسی  و قابلیت های مدیریتی واقعی آنها پی برد ، سوال این است، که اولا ابزارهای دولت و بدنه اجرایی کشور در مقابله با این بحران چه بوده است و کدام شاخص ها آنها را به این نتیجه رسانده است که تشکیل کارگروه مقابله و اخذ رویکردهای قهریه و بهره گیری از ابزارهای رادیکال دولتی، تنها و بهترین شیوه است؟!

من پارگراف بالا را به بیان دیگری تفسیر می کنم، کدام برنامه تحول دیجیتال در خصوص اقتصادهای نسل های آتی که تمرکز آنها به روی خدمات و محصولات بیولوژیکال و فضایی است، در کشور ترسیم شده است؟! مسئول آن خط مشی ها کیست؟! آیا در نبود چنین خط فکری، می توان انتظار داشت که شاخص های مناسب هم شکل بگیرد؟! که به واسطه آن و در کنار ابزارهای اجرایی، بتوان رویکردها و جنبه های دیگر این تصمیم گیری ها را کنترل و ارزیابی کرد؟!

پارسال، 29 اسفند 1398 بود که در دست نوشته دیگری، خط مشی های دولت در خصوص مقابله با بحران کوید 19 زیر سوال بردم و توصیه هایی هم برای آنها داشتم ، توصیه هایی که اگر زودتر اجرایی می شد در اجرای خط مشی های بهداشتی خیلی موفق تر از حال امروز می بودیم. امروز هم در 16 اسفند 1399 در روزهای آخر سال 99، همین تذکر را برای بزرگوارانی دارم که با نگاه رادیکالی و استفاده از ابزارهای قهریه دولتی، در صدد مقابله با این پدیده فناورانه هستند، پدیده هایی از این قبیل که در سال های آتی با ترکیب آن فناوری ها با فناوری هوش مصنوعی، بیشتر و بیشتر از قبل، با چنین بحران های نوظهوری مواجه خواهیم شد. از این رو است که همیشه و در همه پست هایم شعار و نگاه جدی به سبک حکمرانی دیجیتال را مطرح نموده ام، نگاهی که در آن، دولت ها و حاکمیت های مجهز شده به ابزارهای تصمیم گیری و خط مشی گذاری های دیجیتال، در مسیر حکمرانی آتی و مقابله با چنین پدیده هایی موفق تر عمل خواهند کرد و اساسا آن دولت ها و حاکمیت ها، خود قادر به سناریوپردازی های پیشگیرانه تری خواهند بود.

ساخت آینده ایران، درگرو بهره گیری توامان از فناوری های نوپدید و افکار متفاوتی است که متاسفانه در ساختارها و بدنه های دولتی فعلی کشور دیده نمی شود و تا مادامی که این رویه و عدم خداحافظی با افرادی که سال ها است در مسندهای تصمیم گیری نظام باقی مانده و حاضر به کناره گیری هم نیستند؛ اتفاق نیافتند و فرصت سناریوپردازی و ایده پردازی های جدید، حسب فهم شرایط و تغییرات تحولات نوین جهانی، به نسل های جوان تر داده نشود، نه تنها در مقابله با چنین جنگ های نوپدید دیجیتالی، پیشاپیش شکست خورده ایم و بازارها و اقتصادهای آتی را از دست داده ایم، بلکه خطر مستعمره شدن مجدد، آن هم از نوع دیجیتال را نباید دور از ذهن دانست.