حکمرانی دیجیتال، یک چارچوب برای ایجاد مسئولیت، نقش و اقتدار تصمیم گیری حاکمیت ها و دولت ها در عصر دیجیتال برای حضور دیجیتالی است.حکمرانی دیجیتال دقیقا به معنی داشتن وب سایت ها، خدمات کاربردی بر بستر تلفن همراه، کانال های اجتماعی و سایر محصولات و خدمات اینترنتی نیست. بلکه داشتن یک چارچوب برای حاکمیت دیجیتالی بر اکوسیستم دیجیتالی است که عمده آن اکوسیستم توسط دیگران و بخش خصوصی طراحی و اداره می شود. (LISA WELCHMAN ,2017)

در همین راستا و در ارتباط بین فن آوری ها و حکمرانی دیجیتال ، برخی از فن آوری ها می توانند مختل کننده باشند و یا اساسا مختل کننده ایجاد شده باشند آنها مدل ها و بازارهای تجاری کاملاً جدید را ایجاد کرده و خواهند کرد. به عنوان مثال فن آوری دفتر کل توزیع شده را در نظر بگیرید که چطور و بدون هیچ پشتوانه حاکمیتی توانست ارزهای دیجیتال را ایجاد و در فراگرد اقتصاد وارد نماید اصولا این دسته از فن آوری ها باعث ایجاد تغییرات اساسی در بخش های اقتصادی موجود و سبک های جدید کسب و کار و همچنین نظام های تولید و مصرف می شوند.

تعریف روشنی از آنچه باید به عنوان یک "فن آوری مختل کننده" شناخته شود وجود ندارد و تعاریف متفاوت بسیار است اما از مقایسه آن تعاریف ، به نظر می رسد که همگی  یک ویژگی مشترک دارند و آن امکان ایجاد اختلال در وضع موجود ، تغییر شیوه زندگی ها و کار مردم ناشی از بکار گیری آنها است.

یک روش احتمالاً مفید برای تفکر درباره تأثیرات چند جانبه فن آوری های مخرب ، دیدن و دنبال کردن آنها تحت عنوان مفهومی به نام (General Purpose Technology (GPT است ، یعنی این طوری بگوییم که فن آوری های دیجیتال ، فن آوری های همه کاره و همه منظوره هستند و این را به عنوان یک مفروض در نظر داشته باشیم.

یکی از ویژگی های GPT که ممکن است برای خط مشی گذاران بسیار مهم باشد این است که تکامل فن آوری ها خطی نیست و نسبتا تأثیرات آنها پیچیده است و پیش بینی اینکه کجا و چگونه تغییر خواهند کرد کار بسیار دشواری است بنابراین از آنجا که فن آوری های دیجیتال عمیقا با جوامع امروزی در هم تنیده شده اند انتظار می رود که پس از این سطوح پیچیدگی مسائل بیشتر و فراگیرتر شود پس بایستی گفت که در این عصر ، خط مشی گذاری های مبتنی بر مدل های فناوارنه نقش اساسی تر بین خط مشی گذاران خواهند داشت.