استدلال اتاق چینی و فلسفه ذهن و آگاهی 

استدلال اتاق چینی که در واقع نوعی آزمایش فکری است و امروزه با نام اتاق چینی شناخته می شود ، برای اولین بار در مقاله جان سرل ، فیلسوف سرشناس آمریکایی و استاد دانشگاه برکلی منتشر شد. استدلال اتاق چینی به این صورت است که جان، خودش را در یک اتاق تصور می کند و به کمک یک برنامه کامپیوتری به سوال هایی که به دست او می رسد، چینی پاسخ می دهد. در واقع جان، چیزی از زبان چینی نمی فهمد ولی به کمک برنامه کامپیوتری و همچنین با دستکاری نمادها و اعداد دقیقاً همانند یک کامپیوتر ، رشته ای از جواب های مناسب ، چیده شده با حروف چینی را به قسمت خروجی ارسال می کند و این امر باعث می شود که افراد بیرون اتاق، به اشتباه تصور کنند که واقعا، یک فرد چینی داخل اتاق نشسته است.

جان سرل بر اساس این آزمایش فکری چنین استدلال می کند که سیستم های دیجیتالی، درست است که می توانند به ما در رسیدن به جواب ها کمک کنند اما واقعیت این است که آنها (منظور سیستم های کامپیوتری و دیجیتالی) به هیچ وجه درکی معنا شناختانه از محیط واقعی ایجاد نمی کنند. او در همین راستا، بر این باور است که " از نتایج ریاضیاتی بر این امر آگاهیم که هر تابع اساسا محاسبه پذیر، روی ماشین جهانی تورینگ  محاسبه پذیر می شود ولی چنین سیستم هایی صرفا سخت افزارهای اتصال گرایی هستند که عهده دار محاسبات هستند ولی عهده دار فرآیندهای ذهنی نیستند" لذا، اگر چنین باور داشته باشیم و به آن سمت برویم از نظریه محاسبات ذهنی به سمت نظریه پردازی های زیست شناسی رفته ایم، چیزی که توسعه دهندگان سیستم های پیشرفته هوش مصنوعی درگیر آن شده اند. از این رو جان سرل "آزمون سیسم جهانی تورینگ" را ناکافی می داند. او همچنین، استدلال می کند که آزمایش فکری اتاق چینی، این واقعیت را تأکید می کند که رایانه ها و سیستم های دیجیتالی، صرفاً و با استفاده از یک سری قوانین نحوی، اقدام به دستکاری رشته های نمادی و اعدادی می کنند، اما درکی از معنا و معناشناسی ( جان سرل، آن را فلسفه زبان شناسی می داند) ندارند. جان بر این باور است که برقراری ارتباط در یک زبان همگانی، فقط به این دلیل ممکن شده است که قلمروی وسیعی از معنی بین افراد آن جامعه ایجاد شده است که از حیث هستی شناسی آبژکتیو هستند.

در انتها جان سرل چنین بیان می دارد که این نظریه که ذهن انسان ها، سیستم های محاسباتی یا پردازش اطلاعاتی پیشرفته به مانند کامپیوترها یا سیستم های دیجیتالی هستند ، ابطال می شود. در عوض معتقد است که ارتباط بین ذهن و آگاهی فراتر از یک سیستم محاسباتی است و ذهن انسان بخشی از یک فرآیند بیولوژیکی است و ذهن به هیچ عنوان نمی تواند یک برنامه کامپیوتری و یا دیجیتالی باشد زیرا فرآیندهای نحوی برنامه های اجرایی، فی نفسه نمی توانند هیچ گونه محتوای معنایی را ایجاد کنند و رایانه ها در بهترین حالت می توانند این فرایندهای بیولوژیکی را شبیه سازی کنند. بنابراین این استدلال برای معناشناسی ، فلسفه زبان و ذهن ، نظریه های آگاهی ، علوم رایانه و علوم شناختی به طور کلی پیامدهای زیادی دارد که جان سرل در مسیر فلسفه شناسی مدرن خود به دنبال آن جواب ها است.